قطعه فیلم زیبایی از نوشیدن چای آتشی به همراه مردان چاپخانه(پیش افتاوی) در یک غروب سرد زمستانی برای مشاهده و دانلود کلیک کنید
با سلام
اینم 2 تا عکس برای اون دوستی که تقاضا کرده بود عکسهای آق دایی رحیم
رو براش بزاریم. البته بابت اینکه سوء تفاهم پیش نیاد شما میتونید تو قسمت
نظرات نصرآباد بهشتی کوچک در دل کویر نظر این دوست و همولایتیمونو مشاهده بفرمائید.
با سلام خدمت همه نصرآبادی های عزیز
امسال به لطف خداوند و با توجه به بارشهای اسمانی بسیار خوب در فصلهای پاییز و زمستان میزان آبدهی(دبی)قنات روستا بسیار زیاد است و این خود سبب شده است که باغات و زمین های کشاورزی نصرآباد بسیار سرسبز و خرم باشد و دور از اغراق نیست اگر نصرآباد را بهشتی کوچک در دل کویر سبزوار بنامیم.از همینجا از تمام همولایتی های عزیز و همشهریان دعوت میکنم تا تعطیلات آخر هفته بهاری خود را در دامان طبیعت باصفای نصرآباد بگذرانند.
لازم به ذکر میباشد که خداروشکر امسال آب قنات روستا خارس
حضور مردم در وسط روستا جهت دیدار از خانواده شهدا و خانواده های تازه درگذشته
حضور مردم جلومنزل شهید عباس نصرابادی
حضور مردم جلو منزل شهید علی اصغر نصرآبادی
حضور مردم بر سرمزار شهدا
فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید
جم بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار و به ویژه نصرآبادی های عزیز مبارک و خجسته باد
درگذشت نابهنگام حاج احمد نصرآبادی ( احمد عزیزالله ) را به خانواده محترم داغدار و فامیل وابسته تسلیت گفته و از خداوند منان برای آن مرحوم رحمت ومغفرت الهی وبرای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواستاریم
بهار را با چهارشنبه سوری
تابستان را با آفتاب سوزانش
پاییز را با رنگهای آتشینش
و زمستان را
با گرما ی دلنشین اجاق ها
میشناسم
هزار سال است مسلمان شده ام
اما هنوز شعله های زرتشت
در جانم زبانه میزند
آن روزگاری که نصرآباد و کوچه هایش پر از هیاهو بود:
چهارشنبه سوری
نصرآبادی ها در شب چهار شنبه سوری نزدیک غروب آفتاب با بوته های خار آتشی در وسط کوچه و یا در صحن حیاط گذاشته و سپس از روی شعله های آتش می پریدند و برای منع پلیدی ها و بلایا این شعر را می خواندند:
زردی ما از تو سرخی تو از ما
و برخی این شعر را می خواندند:
آلا بدر بلا بدر دزد و حیز از دها بدر
سپس آتش را می گذاشتند تا بسوزد و خاکستر شود. انگاه خاکستر را به دست باد می سپردند تا زردی خود را که به آتش داده بودند را از دیارشان ببرد. پس از مراسم آتش افروزی برای دفع قضا و بلا مقداری زغال و اندکی نمک و یک سکه دهشاهی را در کوزه سفالینی انداخته و آن را بالای سر اعضای خانواده می چرخاندند و آن کوزه را از بالای بام خانه به میان کوچه پرتاب کرده و می گفتند : درد و بلای خنه ره رختم به کوچه به معنای درد و بلای خانه را ریختم تو کوچه و از این راه سیاه بختی و شور چشمی را از خانواده خود دور می کردند. سپس اهل خانه دور هم جمع می شدند و شادی می کردند و آجیل و شیرینی می خوردند. آجیل چهارشنبه سوری بی نمک است و شامل انجیر, کشمش, خرما, توت خشکه, فندق, پسته, بادام خام و امثال اینهاست.نصرآبادی هامعتقد بودند که خوردن آجیل بدون نمک در چهارشنبه سوری شگون دارد.
از دیگر مراسم مرسوم در شب چهار شنبه سوری ملافه زنی و پحش آجیل مشکل گشا به نیت شفای بیمار و بخت گشایی دختران است. و غذای مخصوص این شب نوعی آش(جوش بره) می باشد که با استفاده از سبزی های محلی درست می شود .غدایی بسیار خوشمزه و تند و تیز و پر از سیرو فلفل
.بسمه تعالی
عزیز برادر،
ارجمند خواهر،
...........................
سلام.خسته نباشی.
مدتی است که سختی پیمودن راهی را که پیش رو گرفتهام تحمل نمودهای.
هرگونه رنجی را به جسم و جان خریدهای و دم بر نیاورده، و در اوج سختیها هرگاه دیده بر دیدگانم انداختهای برق محبت و لبخند شادی نثارم کردهای.
خرسند از نتیجهی این راه و پروا پیشه از افتادن به هر چاه (چاه کبر و حرص و حسد)، صمیمانه ترین
احسنت و آفرینم را نثارت میکنم و خالصترین دعاهایم را توشهی کارت. و بدان که این ابوالفضل است همواره شرمسارت.
ابوالفضل نصرآبادی