وبلاگ روستای نصرآباد -  شهرستان خوشاب - سبزوار

وبلاگ روستای نصرآباد - شهرستان خوشاب - سبزوار

اطلاعات و اخبار مربوط به روستا
وبلاگ روستای نصرآباد -  شهرستان خوشاب - سبزوار

وبلاگ روستای نصرآباد - شهرستان خوشاب - سبزوار

اطلاعات و اخبار مربوط به روستا

سروده ای از مجید نصرآبادی درباره نصرآباد

روستای نصرآباد امروزه جزو شهرستان خوشاب و تا اندک زمانی پیش از توابع سبزوار، امروزه همچون بسیاری از روستاهای دیگر مهاجرت مردمانش را و به خصوص نسل جوانش را به چشم دیده و جمعیتش به مرور کاهش یافته است.به همین میزان نیز از شور و نشاط ویژه روستایی اش کاسته شده و جنب و جوش و هیجانی که بسیاری هنوز با خاطراتش تسکین پیدا می کنند دیگر کمتر یافت می شود. این شعر نیز در همان حال و هوا سروده شده است وخالی از غلو شاعرانه نیست. اوضاع هر چند به تاریکی فضای این شعر نیست اما بی تردید عاری از واقعیت نیز نمی باشد.

روزگاری که ابر خم می شد روی بخت بلند گندمزار
غنچه در چشم مرد گل می داد، روی بر دشت، پشت بر دیوار

موج بر پشت آرزو می زد بارشِ تندِ اشتیاقی نو
سال خوبی شده است شکر خدا! خرمنی پر ز گندم و از جو

مادری با عصای پیری خود، توی گهواره اش سخن می گفت:
« پسرم چشم کار بر راه است، توی گهواره چند باید خفت؟

دشت، آغوش کوشش اش باز است، قد بکش در کنار مادر ِکار
زندگی با تلاش همراه است، پای در راه زندگی بگذار»

دختری تار گیسوانش عشق، چشم بر تار و پود قالی داشت
توی قلبش امید می بارید، روی قالی درخت و گل می کاشت

به امیدی که دم دمای غروب، پای در آب چشمه بگذارد
و به امیّد دیدن عشقش، آهوی تشنه خیز بردارد

نقش در نقش فرش می انداخت، نقشی از مرد آرزوهایش
اشک رازی همیشه مخفی بود زیر  حجمی ز تار مو هایش

***********
حال اما نشانه ای هم نیست از نفس های گرم این مردم
خارها ساکنان این دشت اند، غربت سخت خوشه ی گندم

بخت از خاطرات این مردم مدتی هست  سخت برگشته است
زادگاهی که دوستش داریم دور از ما غریب افتاده است

خانه هایش بدون زندگی اند، کوچه هایش رها شده در باد
هیچ کس توی کوچه هایش نیست، پر ز خالی شده است نصرآباد

دشت هایش بدون سر سبزی، باغ هایش بدون میوه و بار
زخم این روستا عمیق شده است، دست از قلب زخمی اش بردار
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.